من سرم توی کار خودم بود

بعد یه روز یک نفر رو دیدم

خیلی خوش حال شدم

ما اوقات خوبی با هم داشتیم و من یه کادو مثل این بهش دادم

وقتی هدیه منو پذیرفت اینطوری شدم

ما تقریبا همه شب رو با هم گفتوگو میکردیم

و این وضع من توی اداره بود





اما اون یه روز یک گل مثل این رو داد به یکی دیگه



و من اینجوری بودم


اخرش هم به این حال و روز افتادم







تاریخ : یادداشت ثابت - دوشنبه 92/11/15 | 11:8 عصر | نویسنده : الهه قاسمی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.


ابزار وبلاگ